محل تبلیغات شما

به نام قدرت مطلق الله

عقل بر اساس مطالبی که دریافت می کند تصمیم گیری می کند ولی بحث اصلیما زمانی است که عقل فرمان نادرست صادر می کند .عقل لازم است اطلاعاتی را کسب کند وفرمان صادر کند مانند یک قاضی خبره زمانی که اتهامات مجرم یا متهم را بررسی می کنداطلاعاتی تحت عنوان پرونده در اختیارش قرار می گیرد و بر اساس آن اطلاعات پرسش هاییرا مطرح می کند و فرمان را صادر می کند البته در جاهایی هیئت منصفه وجود دارد که اینکار را انجام می دهد . در نظر بگیرید مطالبی که تحت عنوان پرونده در اختیار قاضی قرارمی گیرد و اطلاعاتی که جمع آوری شده نادرست با شد ، قاضی بر اساس اطمینان از پروندهو اطلاعات آن حکم صادر می کند . برای عقل یک قلعه در نظر گرفتیم که سربازانی از آنمحافظت می کردند و اجازه نمی دادند که هر خواسته ای وارد قلعه شود وظیفه این نگهباناناین است که بر اساس دانایی خواسته ها را از فیلتر عبور دهند و بعد آنها را نزد قاضیو یا عقل ببرند اگر میزان دانایی در این مرحله زیاد نباشد اطلاعات درست و غلط همگیوارد می شوند و در نتیجه فرمان و حکم درست صادر نمی گردد . حرکت انسان به طرف تاریکیبه دلیل دانایی اندک است ، اطلاعات را نمی تواند تشخیص دهد مثلا یک مصرف کننده آگهیرا تحت عنوان ترک 3 روزه مشاهده می کند ولی چون خوب نمی تواند اطلاعات را پردازش کندآن آگهی را به راحتی قبول می کند                  

ما برای تشخیص درستی و یا نادرستی یک مطلب باید از نظر دانایی جلوتر ازآن مطلب باشیم مثلاخواندن یک کتاب ، باید دید که اطلاعات و مطالبی  که آن کتاب بیان می کند درست است یا خیر . در حالحاضر میکروبها و بیماریهای جدیدی به وجود آمده اند که 50 سال پیش وجود نداشتند ، زمانیکه یک میکروب می خواهد وارد بدن ما بشود اگر بدن با آن میکروب آشنا باشد و آن را تشخیصدهد که مثلا سل است اجازه ورود را به آن میکروب نمی دهد ولی اگر میکروب جدید باشد نمیتواند تشخیص دهد در نتیجه آن میکروب وارد بدن می گردد و ما را با مشکل روبرو می کند. فرض کنید عده ای می خواهند قلعه ای را بگیرند تمامی سعی ساکنین قلعه آن است که اجازهورود به قلعه را ندهند ولی اگر آن افراد توانستند به هر طریقی وارد قلعه شوند و ازدرون قلعه شروع به تخریب کنند شکل قضیه کاملا متفاوت می شود . زمانی که دانایی وجودداشته باشد می توان آن نیروها را  وارد نکردو اجازه ورود به آنها را نداد ولی زمانی که دانایی کم است و آن نیروها وارد شدند دیگرما نمی توانیم بگوییم وارد نشوید ما اجازه نمی دهیم و یا نمی خواهیم . اتفاقی که میافتد این است که فرمان غلط صادر می شود که در نتیجه آن فرمان غلط یک فعل اشتباه صورتمی گیرد و در نتیجه آن فعل غلط حس بهم ریخته می گردد . نفس ، عقل و حس باهم در ارتباطاند و یک چرخه را تشکیل می دهند نفس خواسته را بیان می کند ، خواسته بررسی می شود وفرمان صادر می گردد اتفاقی که می افتد این است که آن نفس دیگر آن نفس قبلی نیست . درشهر یا کشوری خواسته ای تحت عنوان ساختن یک سد و یا یک کارخانه مطرح می شود که قبلاوجود نداشته زمانی که فرمان ساختن آن سد یا کارخانه صادر می شود دیگر آن شهر یا کشور، شهر وکشور قبلی نیست . زمانی که فرمان غلط و یا اعمال نادرست مدام تکرار شوند درحسما اختلالاتی را به وجود می آورند. حس اولین شروع بکارگیری قوه عقل است حال مشکل دوتا می شود یکسری مطالب وجود دارد که دانایی قدرت تشخیص آنها را ندارد و یکسری مطالبوجود دارد که دانایی قدرت تشخیص آن را دارد ولی چون آن مطلب وارونه بیان شده درست نمیتواند آن را تشخیص دهد یعنی در این زمان دوست ، دشمن و دشمن تبدیل به دوست می گردد، چون حس دچار چرخش و دگرگونی شده است مثلا در این زمان اگر بزرگتری درباره موضوعیبه ما حرف بزند ما می گوییم دارد زور می گوید و مقابل فعل + و اتفاق + برداشتمان خواهدبود. وقتی فردی چند سال مواد مصرف کند از چیزهایی که همه خوششان می آمده بدش می آیدهمه در جمع قرار دارند او در گوشه ای تنهایی را ترجیح می دهد و.شاید مسائلی را کهعنوان می کنیم به صورت تمثیلی باشد ولی به اعتقاد من واقعیت دارند . در این زمان استکه انسان تبدیل به یک شخص بدهکار می شود ، در یک مصرف کننده تمامی سلولهای شخص بدهکارو مقروضند یا وام گرفته اند یا سفته داده اند و یا نزول کرده اند در اینجا همه سلولهادچار مشکل اند به جز قسمتی از آنها که حال خوبی ندارند ، ولی وضعیتشان خوب است . وقتیدر انسانی رکود و تخریب ایجاد شد انسان ماهیت خواسته ها را درک می کند دیگر آن شخص، یک شخص معمولی نیست انسانی است که میلیونها تومان بدهکار است . هرچه درصورپنهان وجوددارد درصورآشکارهم وجود دارد . اتفاقاتی که در درون رخ می دهد بازتابش در بیرون همنمایان می گردد . ممکن است کسی بگوید که من در دوران مصرفم هیچ وقت به نان شبم محتاجنبودم باید گفت که تو قرار بوده میلیاردر شوی ولی به100میلیون یا 200 میلیون و یا یکخانه و 2 ماشین راضی شده ای ، داستان گربه ای است که با گربه دیگری دعوایش می شود وآنگربه را کتک می زند گربه ای که کتک خورده بود دوستانش را می آورد ولی باز همه کتک میخورند دوباره تمام طایفه اش را می آورد بازهم آن گربه همه را می زند . آنها تعجب میکنند و می گویند تو چطور توانسته ای این کاررا بکنی ، می گوید: من ببرم که حالا بهاین روز افتاده ام شاید آن ببر در گربه ها قوی باشد ولی حقیقت چیز دیگری است . تمامسیستم های ما زیر قرض است اگر ما دراین شرایط اقدام به سقوط آزاد کنیم چه اتفاقی میافتد ؟ در این زمان ساکنین اینطور می گویند : ما دیگر رشوه نمی دهیم نزول هم نمی دهیمو می خواهیم آزاد و رها باشیم درون ما آشوب به وجود می آید . چون نفس اماره ازما مدرکجمع کرده در نتیجه بقیه چیزهایی را که شخص دارد هم از او می گیرد خانه ، بچه ، عزیزانو. سفته ها باید پاس شوند . نفس اماره از ما چک و سفته دارد و ریش ما در دستانش استدر نتیجه هر جا که بخواهد ما را با خودش می برد . انسان زمانی که درتنگنا قرار داردحسش تغییر می کند . وقتی زیر بار قرض است احساس نگرانی دارد نمی تواند شاد و خوشحالباشد حالا فکر کنید در این لحظه همه چیز او را بگیرند یعنی هرچه که برایش باقی ماندهچه می شود ؟ غمگین تر و داغون تر و. حداقل قبلا چیزهایی داشته که برایش درتلاش باشدمثلا دلخوش بوده که زن و بچه اش یک سقف بالای سرشان دارند ولی تمام وسایلش را در خیابانانداخته و زن و بچه اش آواره شده اند. درسقوط آزاد هم همین اتفاق می افتد نفس این کاررا انجام می دهد ، شخص خوشحال است و می گوید فرشم زمین است و آسمان هم سقفم ولی بهجایش من پاک پاکم واقعا هم همین طور است او پاک است ازهر گونه شادی و شعف ، پراز خشمو کینه ومنتظر است تا انتقام بگیرد . ما در کنگره معتقدیم که اگر بخواهیم به یکبارهمواد خود را قطع کنیم این اتفاقها برایمان می افتد . ما معتقدیم که باید به مرور زمانچرخه را برگشت داد و فرمان درست را اجرا کرد . 11 ماه سفر برای سلولهای ما حکم100سالرا دارد تمامی سلولهای بدن ما به جز برخی ا:.8( آنها طی 1تا 1.5 سال خود را بازسازی می کنند پله 21روزه برای سلولها حکم5 یا 7 سال را دارد زمان برای ما و برای سلولها کاملا متفاوت است. اگر فرمان ها را به طور مع انجام دهیم حس عوض می شود . شرایطی به وجود می آوردکه پول و سفته را پرداخت می کنیم و زمانی که مواد به مقدارکمی برسد مدرک وپرونده و.کهدر اختیار نفس اماره بوده حل می شود و رهایی به معنای واقعی به وجود می آید . بدستآوردن چیزهایی که دربند نیروهای بازدارنده بوده اتفاق می افتد . وقتی عقل فرمان میدهد که مواد مصرف کن ، ف:.8'مان درستی برای یک مصرف کننده صادر کرده آن سقوط آزادو یا تغییر مواد به مواد دیگر است که فرمان اشتباه به حساب می آید .

پاسخ پرسشهای عنوان شده در جلسه :

1-   نباید توقع داشته باشیم که همه چیز را بفهمیم هرکس به اندازهخودش متوجه مسائل می گردد .

2-   برای تشخیص درستی و یا نادرستی مطالب باید بالاتر از آن مطلبباشیم مثلا برای داوری بین چندین نوازنده ، داوران باید خودشان بالاتر از نوازندگانباشند تا بتوانند تشخیص دهند که آن قطعه ای که هر یک اجرا می کنند ارزش هنری دارد یانه .

3-   ذات یا ف هرشخص در مقابل کاری قرار می گیرد که آن شخص میتواند انجام دهد یا نه .البته ف افراد قابل تغییر است . برای مثلا فمس قابلیت عبورجریان برق ازخود را دارد ولی نیکل این طور نیست میزان استعداد و پتانسیل هرشخص به فوجودی آن شخص بستگی دارد که قابل تغییر است .

4-   راجع به حس ، مطالب و تصاویری که با آن سروکار داریم بعضیحاوی حس ها و انرژی هایی هستند که باعث بی تعادلی درما می شود حسی که در اعتیاد بهوجود می آید به یکبارهایجاد نشده است  یک مصرفکننده 300،200مصرف می کند تا حس در او دچار تغییر شود . حسی زمانی در ما تغییر می کندسطح انرژی در ما دچار تغییرشود.

 

از فرمانبرداری تا فرماندهی

رابطه یادگیری با معرکه گیری ( نق زدن _ حاشیه)

:DST و تجربه من از سایر روشهای ترک اعتیاد

، ,کند ,یک ,وجود ,ولی ,فرمان ,می کند ,می شود ,و یا ,است که ,زمانی که ,برای تشخیص درستی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جالق خدمات کامپیوتری حمید طراحی سایت، طراحی قالب سایت ، تبدیل psd به html Tristan's receptions cuetocsotho جادوی انتظار زومتک ورق کابینت MDF Christina's life bumbriformdust reotismima