محل تبلیغات شما


فرماندهی او به تعبیری دیگر، در دست شیطان و نیروهای منفی است. تحت امرنیروی‌های شیطانی است، یک مصرف کننده مواد مخدر نیروی بسیار مفید و ارزنده ای براینیروهای شیطانی است وفرمانبر بسیار خوبی برای آن‌هاست.

با کمی دقت و توجه به کلمات و واژه‌های عبارت این دستور جلسه متوجه می‌شویمکه این دستور جلسه اشاره به موضوعی دارد که در قالب یک خط سیر مطرح می‌شود و آن، حرکتاز سطح فرمانبرداری برای رسیدن به سطح فرماندهی است. برای اینکه بیشتر متوجه موضوعو ارتباط آن با مسئله درمان اعتیاد بشویم، بهتر است طبق معمول، از اعتیاد و درمان آنشروع کنیم.

آن گونه که مقاله علمی صورت مسئله اعتیاد، (مهندس حسین دژاکام) به خوبیبرای ما تشریح می‌کند، بیماری اعتیاد سه بخش از شهر وجودی انسان را از تعادل خارج می‌کند،جسم، روان و جهان بینی.

بیماری اعتیاد، اساسی‌ترین مکانیسم‌های تعادل و سلامتی را در بخش‌های مزبورهدف قرار می‌دهد، انسان را بیمار و از تعادل خارج می‌کند.

از نگاه دیگران: بیمار اعتیاد یا مصرف کننده مواد مخدر، شخصی است که موادمخدر مصرف کند و اگر مصرف نکند حالش بد می‌شود؛ این ابتدایی‌ترین برداشت مردم از بیماریاعتیاد است، البته بسیارند کسانی که فکر می‌کنند این مصرف، صرفاً از روی لذت جویی وبه منظور سرخوشی صورت می‌گیرد. این دسته، کسانی هستند که اطلاعات و دانش آن‌ها در مقولهبیماری اعتیاد صفر است؛ آن‌هایی که کمی نسبت به موضوع بیماری اعتیاد آشنایی دارند وجسته و گریخته چیزهایی شنیده‌اند و یا خوانده‌اند، حداقل می‌دانند که بیمار اعتیادیا مصرف کننده مواد مخدر، مجبور است که مصرف کند و این مصرف از روی لذت طلبی و برایسرخوشی نیست، مصرف کننده مواد مخدر، مواد مصرف می‌کند برای اینکه بتواند بایستد، برایاینکه بتواند راه برود، حرف بزند، کارهایش را انجام بدهد، چون در غیر اینصورت، قادربه انجام هیچ کاری نخواهد بود و درد تمام ابعاد وجودیش را در بر می‌گیرد.

در اصطلاحات عامیانه گفته می‌شود، برای مثال: فلانی گرفتار (اعتیاد) است،اسیر است، این اصطلاحات اشاره ای هر چند مختصر به عمق مسئله اعتیاد دارد. یکی از مهم‌تریناتفاقاتی که در فرایند اعتیاد برای مصرف کننده موادمخدر روی می‌دهد، از دست دادن اختیارو فرماندهی شهر وجودی است.

مصرف کننده، مجبور است که مصرف کند و مواد مخدر و اعتیاد برای او تعیینتکلیف می‌کند که چه کاری انجام بدهد و یا ندهد، کجا برود و کجا نرود، با چه افرادیارتباط داشته باشد و یا نداشته باشد، حتی غذا خوردنش هم تحت اختیار خودش نیست، اعتیادتعیین می‌کند که چه غذایی بخورد و نخورد، این غذا را نخورد چون خمار می‌شود و الی آخر.

زمانیکه از این زاویه به بیماری اعتیاد نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بیماراعتیاد فرماندهی خودش را از دست داده است و از او سلب اختیار شده است. او نمی‌تواندبا اختیار خودش یک روز مواد مصرف نکند، چون در این صورت به بدترین حالات خماری دچارمی‌شود، مجبور است که برای حفظ تعادل نسبی، دائماً مصرف کند.

فرماندهی او به تعبیری دیگر، در دست شیطان و نیروهای منفی است. تحت امرنیروی‌های شیطانی است، یک مصرف کننده مواد مخدر نیروی بسیار مفید و ارزنده ای براینیروهای شیطانی است وفرمانبر بسیار خوبی برای آن‌هاست.

وقتی به یک مصرف کننده مخدر شیشه نگاه می‌کنیم، می‌توانیم این موضوع راکاملاً درک کنیم، نیروهای شیطانی نیز، نیاز به انرژی دارند و انرژی آن‌ها از همین اعمالشیطانی تأمین می‌شود، آن‌ها نمی‌خواهند نیروی خود را که به بهترین شکل از آن‌ها حرفشنوی دارد را، به آسانی از دست بدهند، بنابراین با تمام قدرت سعی در حفظ او دارند واگر این شخص بخواهد اعتیاد خود را درمان کند و از دسته نیروهای تحت امر شیطان خارجشود، آن‌ها به عناوین مختلف جلوی او را می‌گیرند. (نیروی بازدارنده) که بایستی فردبرای پیروزی، از سد آن‌ها عبور کند که بدون حمایت نیروی الهی غیر ممکن است.

این فرد در گذشته از نیروی منفی فرمانبرداری کرده است و اکنون فرماندهیشهر وجودیش، تماماً در اختیار آن‌هاست، بسیار زمان می‌برد تا روزی فرا برسد که اینفرد متوجه اوضاع وخیم خود شود و تصمیم بگیرد که جایگاه خودش را تغییر دهد و بخواهدکه اعتیادش را درمان کند و از جرگه نیروهای شیطانی به نیروهای الهی بپیوندد.

زمانی که خواستار رهایی بودن، به حد اعلای خود می‌رسد و روزی که تمام نیرویشرا جمع می‌کند و از جا کنده می‌شود و با تمام وجودش می‌خواهد که اعتیاد خود را درمانکند، نقطه آغازی است برای دریافت کلید شهر وجودی. در اینجا، نیروهای الهی که منتظراو بودند، بی صبرانه به یاری او می‌شتابند و او را در تغییر جایگاه کمک می‌کنند، درطی فرایند زمان و با استفاده از روش اصولی و صحیح و با صبر و استقامت وتلاش و با کمکنیروی الهی می‌تواند از سد محکم و نیرومند نیروی بازدارنده عبور کند و به درمان و رهاییو آزادی برسد.

چقدر زیباست واژه رهایی، رهایی از چنگال اهریمن، رهایی از اسارت اعتیاد.

در این فرایند، یعنی درمان اصولی اعتیاد و به تعادل رسیدن جسم، روان وجهان بینی، فرماندهی شهر وجودی به خود شخص واگذار می‌گردد و زمانی می‌رسد که خود، فرماندهخویش است. فرماندهی خویش و فرماندهی شهر وجودی انسان، یعنی بزرگ‌ترین فرماندهی. بهتعبیر علی بن ابیطالب﴿ع انسانجهان اصغر است. در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر نیز می‌خوانیم که: شهر، جهانو جهان‌ها همه در درون انسان است. فرماندهی شهر وجودی انسان چیز کمی نیست، کمتر ازپادشاهی نیست و این پادشاهی، شایسته انسان‌های صالح است. انسان‌هایی که بین آن‌ها واهریمن هیچ بند و ارتباطی نیست. وجود بند و پیوند با شیطان و نیروی منفی، یعنی اینکهسر نخ حرکت‌های انسان در دست شیطان است. درست مانند عروسک‌های خیمه شب بازی.

انسانی که فرمانده شهر وجودی خویش است، این بندها را گسسته است و به رهاییرسیده است، تمام بندهایی که تارهای وجودی او را به نادرستی به هم وصل نموده بود و پیوندهاینا میمون با نیروهای منفی را، در فرایند تزکیه و تصفیه باز نموده است.

اما رسیدن به این فرماندهی، به حرف و سخن نیست، شوخی و مزاح نیست، بزرگ‌ترینپروسه ای است که در هستی، به انسان واگذار شده است، از الست تا ابدیت بی انتها. می‌خواهیمبه فرمان عقل نزدیک شویم، می‌خواهیم فرماندهی خود را به دست بگیریم، می‌خواهیم به آنجاییکه از آنجا انشعاب یافته‌ایم برسیم، این نزدیک شدن و این رسیدن، بسیار سخت و طاقت فرساست، پوست انسان کنده می‌شود، تزکیه و تصفیه و دوری از ضد ارزش‌ها کار ساده ای نیست،در مسیر ارزش‌ها و در صراط مستقیم، به قول استاد رعد، این احیای دوباره، کاری است بسیارسخت که اگر با توان و نیروی الهی همراه نباشد، رو به زوال می‌رود.

گفتیم که فرمانبرداری از نیروهای منفی و قدم گذاشتن در مسیر مصرف موادمخدر واعتیاد، ما را به جایی می‌رساند که فرماندهی خویش را به شیطان دادیم. حال بایستیمسیر مع طی شود. برای رسیدن به فرماندهی خویش، بایستی ابتدا از فرمانبردای شروعکنیم، فرمانبرداری از نیروهای الهی و از قدرت مطلق. بایستی فرامین را به خوبی اجراکنیم.

 برایدرمان اعتیاد در کنگره 60 نیز بایستی از فرمانبرداری شروع کنیم. برای عبور از این گذرگاهسخت، چیزی به نام خود فرمانی وجود ندارد. از خود فرمانی تا فرمان، فرق بسیار است.

با خود فرمانی، به جایی می‌رسیم که در گذشته رسیدیم و آن تاریکی بود. اماحالا باید برای رسیدن به روشنایی، تابع فرمان باشیم، فرماندهی ما در پروسه درمان اعتیادبه عهده کنگره 60 و در دست راهنماست که راهنمای درمان اعتیاد است.

او، فرمانده ما در مسیر درمان اعتیاد و عبور از گذرگاه‌های سخت است کهخود در گذشته پیموده است، بایستی گوش به فرمان او باشیم، بایستی عملیات تیپرینگ یاریداکشن استپر (Reduction Stepper) مصرفرا به خوبی اجرا کنیم، بایستی تمامی دستورات و فرمان‌های راهنما را در مسیر درمان،یک به یک اجرا کنیم، در کنار این پروسه، بایستی فرمانبردار فرامین نیروی مافوق یا قدرتمطلق نیز باشیم، فرامین قدرت مطلق یا الله، مثل روز روشن است و همه ما خوب می دانیمکه صراط مستقیم چیست. در وادی‌های کنگره 60، بارها و بارها به این فرامین که مانندتابلوهای پر رنگ راهنمایی و رانندگی، برای حرکت در صراط مستقیم، ما را راهنمایی می‌کنند،اشاره شده است. دروغ مگوی، ی مکن، رشوه نخور، غیبت نکن، گمان بد مبر، در امور شخصیدیگران تجسس نکن، کم فروشی نکن، نزول نخور، نزول نگیر، نکن، عیب جوی و طعنه زنمباش، پیمان شکن نشو، فسادنکن، سؤال کننده را از خود مران، ظلم نکن، ارث دیگران رانخور، یتیمان را نوازش کن، درماندگان را یاری برسان، به فقرا کمک کن، زکات خود را پرداختکن و بدان که مال بهر آسایش عمر است، نه عمر بهر گردآوری مال، و در نهایت دور خمر راقلم بکش، یعنی آنچه روی شخصیت، اندیشه و تفکر تو، پرده یا حجاب یا پوشش می‌کشد، مثل:الکل، تریاک، حشیش، هروئین، کراک، شیشه و قرص، بر حذر باش که عملی شیطانی می‌باشد.

اگر خودمان بخواهیم و خداوند و نیروهای الهی یاریمان کنند و بتوانیم درمسیر درمان اعتیاد، شاگرد خوبی برای راهنما و کنگره 60 باشیم و دستوراتشان را اجراو تکالیف کنگره ای را درست انجام دهیم و حرفشان را گوش کنیم و هم زمان، فرامین فوقرا تا جایی که از دستمان بر می‌آید، با تمام توان انجام دهیم و در صراط مستقیم باشیم،مطمئن باشیم که به رهایی و آزادی و فرماندهی خویش خواهیم رسید و در غیر اینصورت، مطمئنباشیم که هرگز نخواهیم رسید.

 فرماندهیشهر وجودی و نزدیک شدن به فرمان عقل، که شکل گیری آن از درون آغاز می‌شود، درنهایت،خود را در عملکرد و وضعیت بیرونی ما، خود را به نمایش می‌گذارد و می‌توانیم نتیجه آنرا در رفتارها و زندگی بیرون ببینیم. کسی که فرمانبردار فرامین الهی باشد و فرماندهبا کفایتی برای شهر وجودی خویش باشد، می‌تواند برای دیگران نیز فرمانده خوبی باشد وقدرت فرماندهی را خواهد داشت، در غیر اینصورت، یعنی کسی که برای خودش هم فرمانده خوبینیست، چطور می‌تواند فرمانده دیگران باشد!

راهنما کسی است که در گذشته فرمانبردار بوده و اکنون به فرماندهی رسیدهاست.

فراموش نکنیم که فرماندهی شهر وجودی، از مسائل بسیار جزئی و کوچک شروعمی‌شود، آیا به موقع مسواک می‌زنیم؟ آیا به موقع می‌خوابیم؟ آیا به موقع بیدار می‌شویم؟آیا داروی خود (اپیوم یا اپیوم تینکچر) را سر ساعت مقرر مصرف می‌کنیم؟ آیا به موقعدر کلاس حاضر می‌شویم؟ آیا به موقع ورزش می‌کنیم؟ آیا سرموقع به قرار خود می‌رسیم؟آیا هنوز در هنگام دیر رسیدن، ترافیک را بهانه می‌کنیم؟ این‌ها پائین ترین سطوح فرماندهیشهر وجودی است و آغازی است برای پروسه عظیم مسئولیت پذیری و فرماندهی.

انسانی که در این دنیا به این جایگاه برسد، یعنی به نقطه ای که مسئولیتپذیر باشد، یکی از مهم‌ترین جایگاه‌های انسانی را کسب نموده است. در غیر اینصورت، یعنیکسی که حتی این قدرت را ندارد که به موقع مسواک بزند و کسی که این توان را ندارد کهمثلاً 6 صبح از خواب بیدار شود، کسی که نمی‌تواند داروی خود را سر وقت مصرف کند، کسیکه یک ساعت بعد آر شروع کلاس به جلسه می‌رسد، کسی که توان نشستن در جلسه برای مدت یکساعت و نیم را ندارد و بارها بیرون می‌رود و سیگار می‌کشد، چطور می‌تواند از فرماندهیصحبت کند؟ چطور می‌تواند از درمان اعتیاد صحبت کند؟ رسیدن به درمان اعتیاد و رهاییاز چنگال‌های خوفناک شیطان و اهریمن و چشیدن طعم رهایی و آزادی، پاداشی است که ویژهانسان‌های مسئولیت پذیر است. انسان‌هایی که فرمانبرداری را آموخته‌اند و به مسئولیتخود واقف هستند.

در سی دی فرمانروایان زمان، بنیان کنگره 60 مسئله فرماندهی را بسیار جالبو موشکافانه بیان می‌نمایند و در قالب مثلث فرماندهی برای ما تشریح می‌نمایند. در اینسی دی گفته شده است که فرماندهی می‌تواند در سه بخش مورد بررسی قرار گیرد.

فرماندهی ساده یا بسیط که از فرماندهی بر شهر وجودی خود انسان آغاز می‌شود؛

فرماندهی مرکب که فرماندهی انسان بر انسان‌های دیگر است مثل پدر و مادربرای خانواده یا یک معلم برای یک کلاس یا یک راهنما برای یک لژیون و الی آخر.

و قاعده مثلث در اینجا موضوع فرماندهی است. بنابراین این مثلث از سه ضلعفرماندهی ساده، فرماندهی مرکب و موضوع فرماندهی تشکیل شده است.

همچنین در سی دی فرمانروایان زمان، انواع فرماندهی از نقطه نظر ماهیت خوبو بد نیز در قالب یک مثلث بیان می‌شود که اظلاع آن عبارت‌اند از فرمانروایانی که درجهت ساختن عمل می‌کنند، فرمانروایانی که در جهت تخریب عمل می‌کنند و ضلع سوم نیروهایخنثی هستند که باری به هر جهت هستند و هدف خاصی ندارند.

نویسنده: مسافر شهرام-لژیون یکم


از فرمانبرداری تا فرماندهی

رابطه یادگیری با معرکه گیری ( نق زدن _ حاشیه)

:DST و تجربه من از سایر روشهای ترک اعتیاد

فرماندهی ,اعتیاد ,مصرف ,نیروهای ,درمان ,یک ,شهر وجودی ,است که ,که در ,خود را ,مصرف کننده ,برای اینکه بتواند ,برای نیروهای شیطانی ,مخدر نیروی بسیار

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Michelle's game پرسش مهر وحید خزایی onlicofpei isuaddutan ریاضی دبیرستان علامه طباطبایی منطقه 17 تهران ecbakickskyb gislinknewjoy John's site پوسته راینبو