محل تبلیغات شما

سی دی مدل قلعه عقل

به نام قدرت مطلق الله

ما در نوشتارها داریم که خداوند مانند حس است و کسی که می‌خواهد وجودخداوند را لمس و درک کند باید حس لازم را در درونش به وجود بیاورد که بفهمد یک نیرویبرتری وجود دارد البته انسان اصولاً زمانی که در کارهایش موفق می‌شود علت موفقیت‌هایشرا خودش می‌داند ولی زمانی که به مشکلی برمی‌خورد از یک نیروی بیرونی استمداد می‌طلبدوقتی مشکلش حل شد به دنبال علت حل مشکلش می‌گردد اینجاست که وجود خداوند را حس می‌کند.

هر فردی باید خواسته انجام کاری را داشته باشد و هنر معلم این است کهخواسته را در شاگرد بیابد و پرورشش دهد اما معلم و راهنمایی که دانایی‌اش کم است اصراربر ایجاد یک خواسته در رهجو دارد که با این کار انرژی خودش را به هدر می‌دهد و حسشخراب می‌شود اگر راهنما در موقع پذیرش رهجو به دنبال منافعش باشد حسش به هم می‌ریزدو نمی‌تواند رهجو را به سرمنزل مقصود برساند پس راهنما باید شدیداً مواظب حس‌هایش باشد.

پدید آوردن خواسته‌ها که مانند بذری هستند به عهده رهجوست و راهنما فقطاین خواسته‌ها را در اعماق وجود رهجو می‌بیند و به یادش میاورد آن‌وقت حسی در رهجوبه وجودمی آید که او را به حرکت درمیاورد

ذرات نفس مانند افراد یک جامعه بر اساس خواست‌های مشترکشان دورهم جمعمی‌شوند و باهم در ارتباط‌اند اصولاً کاری که جهان‌بینی می‌کند این است که مانند ذره‌بینچیزهای نادیدنی را قابل دید می‌کند در مدل شهر وجودی کتاب60 درجه هم این موضوع انجام‌گرفتهبه همین خاطر مثلاً وقتی فرد خمار می‌شود می‌داند که این خماری از کجای نفسش نشات گرفته

مغز با تمام پیچیدگی‌هایش اپراتور و مترجمی است برای عقل در مدل قلعهعقل ذرات نفس مانند ساکنان یک شهر هستند و عقل در قلعه‌ای در بهترین نقطه شهر ستدارد و محافظانی از این قلعه حفاظت می‌کنند درواقع این محافظان دانایی‌فرد هستند وذرات نفس برای اینکه خواسته‌شان عملی شود و عقل برای این خواسته‌ها فرمان اجرا صادرکند باید از این سربازان دانایی عبور کند.مدل قلعه عقل باآنکه ابتدا یک فرضیه بود ولیبا مطرح‌شدن سد خونی مغز که  می‌گوید هیچ مولکولینمی‌تواند وارد مغز شود مگر مولکول‌های ریز ازجمله آلکالوئیدهای مواد مخدر ازلحاظ علمینیز این مدل تائید شد.حالا اگر خواسته نامعقولی بتواند وارد قلعه عقل شود آن موقع کارسخت می‌شود مثل انسانی که شرایط خوبی ندارد و سیستم ایکسش خوب کار نمی‌کند این شخصکج دار و مریز زندگی‌اش می‌گذرد ولی اگر مواد مصرف کند شرایطش کلاً به هم می‌ریزد

ما در جهان‌بینی از مثلث‌های زیادی استفاده می‌کنیم چون هر معادله برایمطرح‌شدن حداقل نیاز به سه پارامتر دارد و هر پارامتر باید مستقل باشد یکی از این مثلث‌هامثلث دانایی است به اضلاع آموزش،تجربه و تفکر

ما خیلی اوقات تفکر را با افکار اشتباه می‌گیریم تفکر یعنی متمرکزشدنروی یک موضوع خاص ولی افکار پراکنده هستند در تعریف تفکر آمده که یک حرکت درونی استاز یک مبدأ به یک مقصد فاصله این دو یک خط است که دانسته‌های ما را به ندانسته‌هایمانوصل می‌کند ولی در افکار همه‌چیز درهم‌برهم است در تفکر مدیریت دست ماست ولی در افکارما کاره‌ای نیستیم.

اگر تمام مسائل هستی را یک سطح وسیع در نظر بگیریم مثلث دانایی ما فقطیک بخش آن را پوشش می‌دهد یعنی اگر ما دانای دانا هم باشیم باز بسیاری از مسائل رانمی‌دانیم از طرفی مسائلی که در درون مثلث ما هستند مطالبی‌اند که ما به آن‌ها احاطهکامل داریم مسائل روی خطوط مثلث برای ما گنگ و نامفهوم‌اند و مسائل بیرون از مثلث هممطالبی هستند که نسبت به آن‌ها هیچ اطلاعی نداریم

یکی دیگر از مسائلی که در جهان‌بینی آمده طبقه‌بندی علوم است چون ما خیلیوقت‌ها فکر می‌کنیم دانایی داریم ولی درواقع دانسته‌های ما در حد علم‌الیقین است مثلاًمی‌دانیم مرده ترس ندارد ولی در عمل از مرده می‌ترسیم یکی از بزرگ‌ترین مشکلات حوضهاعتیاد هم همین است که کسانی که شناختی از اعتیاد ندارند و فقط دانسته‌هایی از اعتیاددارندبه افراد مصرف‌کننده برنامه می‌دهند و برایشان نسخه می‌پیچند.

قسمت دوم عین‌الیقین است که در این مرحله فرد وارد دانایی می‌شود مثلکسی که می‌داند مرده ترس ندارد و به‌راحتی کنار مرده می‌خوابد ولی در این مرحله هنوزفرد آن موضوع مشخص را تجربه نکرده ولی نسبت به آن دانایی دارد موجودات بر اساس پیوستگیکه باهم دارند تجربیات یکدیگر را حس می‌کنند یعنی از ناراحتی یکدیگر ناراحت و از خوشحالییکدیگر خوشحال می‌شوند یعنی القای متقابل صورت می‌گیرد مثل رابطه مسافر و همسفر.

در مرتبه حق الیقین هم فرد در بطن ماجرا قرار دارد مثل مرده که هیچ‌کسبه‌اندازه خود او نمی‌داند مرده ترس ندارد کسی هم که اعتیاد دارد به مرتبه حق الیقیندر مورد اعتیاد رسیده است البته این بدین معنا نیست که ما باید هر موضوعی را تجربهکنیم بلکه ما الآن بندهای مختلفی به دستانمان است که باید آن‌ها را بازکنیم و وقت تجربیاتجدید را نداریم.


از فرمانبرداری تا فرماندهی

رابطه یادگیری با معرکه گیری ( نق زدن _ حاشیه)

:DST و تجربه من از سایر روشهای ترک اعتیاد

یک ,ولی ,هم ,عقل ,مرده ,مدل ,است که ,قلعه عقل ,ولی در ,که در ,را به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Robert's game Craig's page CartoonLand Wiki kerquilambgril Lawrence's page وبلاگ فرهنگی مذهبی کنگاور scepecituc ADISH ART کافه گیک | اخبار دیجیتال مارکتینگ | H progoninma